اولکامیز- امان محمد خوجملی: ایسمها هر کدام برای حل یک معضلی ابداع شده اند که در جای و نوع خود قابل ستایش است. صرف نظر از درست یا غلط بودن آنها برای تلاشهای فکری انسانها و اندیشمندان ارج گذاشت. ایسمهای مانند لیرالیسم یا سوسیالیم یا پلورالیسم یا هزاران ایسم دیگر از این قبیل است. پلورالیسم داوری میان حق و باطل نیست که کدام درست است یا کدام غلط. پلورالیسم
بیان کثزتها و واقعییات است . بیان تنوعات و رنگارنگی هاست. پلورالیسم معتقد است یکدستی در جهان کنونی ممکن نیست فقط آنها را دید و قبول کرد و به رسمیت شناخت. قبول کردن و به رسمیت شناختن هم به معنای اعتقاد پیدا کردن و ایمان آوردن نیست.
ما در دنیا هزاران چیز را می بینیم و قبول می کنیم که چنین است ولی به ندرت ایمان می آوریم. ایمان آوردن نوعی قضاوت و داوری و دوست داشتن یک امر مهم است. پلورالیسم دین نیست اما به ادیان و مذاهب می گوید با یکدیگر جنگ نکنید همدیگررا نکشید. هیچکدام از شماها نماینده ی خدا در روی زمین نیستید. فهم هیچکدام شماها از دین کامل نیست هر کدام کوشه ای از حقیقت را نمایندگی می کنید نه تمام آنرا. عقل انسان طوری نیست که بتواند تمام حقایق جهان را کشف و درک کند. همه ی حقایق پیش همه ی انسانهاست که باید قبول کرد. پلورالیسم می پرسد چرا جنگ تمام نمی شود؟ چرا انسانها و کشورها با یکدیگر می جنگند؟ مسئله این نیست که حرف کدام طرف حق یا کدام طرف باطل است مسئله این است که چرا جنگ تمام نمی شود؟ چکار باید کرد که جنگ تمام شود؟ چکار باید کرد که انسانها با یکدیگر نجنگند و در صلح زندگی کنند؟ آیا ذات انسان عیب و ایراد دارد؟ یا ژن انسانها را باید دست کاری کرد؟
چرا هرکس دینی را قبول کرد به آسانی از آن خارج نمی شود؟ چرا در مورد صحت و سقم آن تلاش نمی کنند؟ بعد از تلاشهای فکری هم بیشتر دو باره به همان جای اول بر میگردند؟ چرا بیشتر انسانها در مورد دین ومذهب واعتقاداتشان تعصب می ورزند و فکر می کنند فقط همان دین حق است و بقیه باطل. پلورالیسم نوعی بیان واقعییات جهان امروزاست و کثرتهای نازدودنی آن. به قول آقای دکتر سروش صد نفر با هم کشتی می گیرند و نود پنج نفر شکست می خورند و از صحنه خارج می شوند و پنج تا باقی می مانند و قادر به شکست یکدیگر نیستند. اینجا بن بست است بن بست یعنی پلورالیسم. پلورالیسم یعنی کثرت نازدودنی. پلورالیسم بعد از تکافو ادله بوجود می آید. یعنی دلیلها کافی می شوند و هیچکس هیچکس را نمی تواند از صحنه خارج کند. پلورالیسم یک امر محتوم است. پلورالیسم به قول فلاسفه یک «باید و تعریف» نیست بلکه یک «است و تحقق» است و آنچه وجود دارد. پلورالیسم دین نیست بلکه یک راه برای حل اختلافات عقاید است. دموکراسی هم دین نیست که یک راه روش کم خطرتر و کم ضررتر برای اداره مملکت است. اگر کسی بگوید پلورالیسم دین است مانند این است که بگوید دموکراسی یک دین و آیین است. روشها را نباید با عقاید قاطی کرد. ظرف و مظروفها یکی نیستند. باید چشمها را شست و جور دیگری نگاه کرد.23/3/1396 .
ارسال نظر به عنوان مهمان